وی از مقنعه نفرت داشت.
بهش گفت فلانی خیلی مهمی برام نمی خوام از دست بری.
گفت تو هم همین طور تو هم بهترین دنیامی
گفت خب قوربونت برم
گفت بیا شب خونمون بمون
الان ده روز گذشته
من به دین خودم
اون به دین خودش
فکر کنم همه می فهمیم وقت سر اومدنِ چیزی رو حسش می کنیم و بعدش
بعدش
بعدش هیچ
فقط این زور آخر و الکی می زنیم با خودمون رو دربایستی داریم؟!
گفتم می دونی من کیم؟!
گفت ها أشناسمت
گفتم کیم؟! من خودمو یادم رفته ؟! چکاره بودم؟! اسمم چی بود؟
گفت ها أشناسُمت
گفتم بگو کیم لعنتی. بگو!
گفت ها أشناسُمت
می شناستم ولی نمی دونه کی ام.
آینه م هر روز همینو می گه.
گفت موهای من لخته.جون می ده واسه ی بلند شدن.نمی دونی بلند کنم چه جیگری می شم.بلند صاف قهوه ای.گفتم مرده شورتو ببرن.زشته این کارا.می خوای با موهای بلند دلبری کنی؟ خجالت نمی کشی؟
گفت حالا اینا رو ول کن.درسمون تموم شد موهای من که کوتاهه دلبری ام که نکنم چطور زندگی بگذرونیم.
گفتم می ریم نوازنده دوره گرد می شیم.نوبتی من می زنم تو می رقصی تو می زنی و من ...
گفت اگه گرفتنمون انداختنمون زندان چی؟
خب فرار می کنیم از اینجا.
فکر بدی ام نیستا! می ریم اسپانیا ماتادور می شیم.کلاه ماتادوری می ذاریم.
خب اگر گاو زد به گردنت قطع نخاع کردت چی؟
عیبی نداره من کاسه پول رو برمی دارم تو ساز بزن.
اگر خرج درمانت در نیمد چی؟
نمی دونم همون جا ولم کن.بذار موهام بلند شه.موهام لخته جون می ده واسه بلند شدن.دلبری می کنم شاید یکی دلش به حالم سوخت.
گفتم مرده شورتو ببرن تو چرک و کثافت که حال آدما از موی بلندت به هم می خوره.
گفت تو که ول کردی رفتی دیگه به بقیه ش چکار داری.
گفتم بدو کلاس دیر شد.حالا درسمون تموم شد با مدرک حقوقمون چکار کنیم؟
گفت می ریم نوازنده دورگرد می شیم.
#رد
خیلی دوست تر دارم اینجا رو از کانال.با این که نمی دونم کی به کیه ولی خب حداقل این که ندونی کی ترکت کرده و دیگه نمی خونتت لطف بزرگیه.
pain is always there
because life is fucking painful
but suffering is a choice
ولی سریال امروز تمام می شود.
و من اصلن نمی دونم که چکار دارم می کنم.می دونید(خیلی حس تنهاییم بیشتر از اینیه که بنویسم می دانید یا قواعد نشکسته نویسی را رعایت کنم.)
ولش کنید توضیحش سخته
ولی لب کلام اینه که آدم فقط در شلوغی تنهایی را حس می کند.