ممکن است همه چیز در دنیایِ آدم به هم ریخته باشد.آدم احساسِِ ِ حماقت بکند و درست در بحبحه این احساسِ بد فکر کند که چرا پانکچوئیشن ش ساکس.چرا انقدر بی نظم است.آدم خیلی وقت ها خیلی کارها می کند که نسبت به خودش احساس ِ بدتری داشته باشد.مثلاً فکر می کند که چرا کسی وبلاگش را نمی خواند. مثلاً فکر می کند که دیگر نمی خواد برای تو هیچ حرفی بزند.

مثلاً آدم فکر می کند که چطور می تواند از تو دوری کند. و آدم فکر می کند که باید چه کار کند.آدم فکر می کند باید که چه خاکی به سرش بریزد.آدم خیلی فکر می کند.